انشای ۲۰ ( آموزش انشا نویسی)

انشای ۲۰ ( آموزش انشا نویسی)

با کمک اساتید فن و معلمان مجرب نوشتن انشای ۲۰را بیاموزیم
انشای ۲۰ ( آموزش انشا نویسی)

انشای ۲۰ ( آموزش انشا نویسی)

با کمک اساتید فن و معلمان مجرب نوشتن انشای ۲۰را بیاموزیم

تقویت انشای دانش آموزان (پژوهش)

تقویت انشای دانش آموزان

(تحقیق به روش پژوهش در عمل)

نویسنده : محمود مشکی ماجلان

مقدمه : توصیف وضعیت موجود

همتم بدرقه  راه کن ای طایر قدس            که دراز است ره مقصد و من نو سفرم

در حیطه زبان آموزی, چهار رکن اصلی گوش دادن – صحبت کردن  خواندن و نوشتن امروزه در دنیا به عنوان یک قانون مسلم پذیرفته شده , در آموزش تمامی زبان های دنیا و برنامه های آموزشی مدنظر قرار می گیرد.

در این چهار قدم به ترتیب نوشتن جایگاه چهارم را به خود اختصاص داده , چرا که سه امر گوش دادن و صحبت کردن و خواندن برای نوشتن مقدمه و پیش سازمان دهنده , و زمینه بوده و بالاترین سطح را به خود اختصاص داده است.

از آنجایی که مقطع ابتدایی پایه ای برای مقاطع دیگر بوده , ما نیز چند سالی در این مقطع تدریس کرده ایم. امروزه در امر زبان آموزی نگارش از اهمیت بالایی برخوردار است , مخصوصاً در پایه سوم که اولین پایه ای است که به صورت مستقل انشا نوشته می شود , چون در پایه دوم از جمله نویسی استفاده می گردد , این جملات اکثراً مرتبط با هم نیستند و هر یک به طور جداگانه نوشته می شود و بیشتر نحوه و ساختار جمله , منظم کردن جملات در هم ریخته , کوتاه سازی , ترکیب جملات ساده یا جمله سازی با کلمات ساده مد نظر است . برای دانش آموزان نوشتن جملات و متن به صورت مرتبط در پایه سوم با توالی مناسب مشکل می باشد.

بیشتر آموزگاران نوشتن انشا ا در زمره تکالیف نگریسته و در پایان این ساعت درس موضوعی را برای نوشتن انشا مطرح می کنند و برای جلسه بعد منتظر نوشتن انشا از سوی دانش آموزان می شوند. چون دانش آموزان خود قادر به نگارش نیستند لاجرم به اولیای خود متوسل شده از آنها حتی نه به عنوان کمک ؛ بلکه کسی که باید متن انشا را بصورت کامل برای آنها دیکته نمایند نگاه می کنند که این امر برای ما نیز در دوره تحصیل بارها اتفاق افتاده و چه بسیار کودکانی که برای نوشتن انشا توسط اولیا سرخورده و تنبیه شده اند , و صدمات جبران ناپذیری را تحمل نموده اند که حاصل ایـن شیـوه نـگارش ها در بـررسـی هایی فعلی و بروندادهای این مدارس که همان فارغ التحصیلان هستند که با مدارک بالا قادر به نوشتن خواسته های خود در قالب جملات و بصورت مکتوب نیستند.

انشاهای نوشته شده در منزل , چون توسط اولیا یا افرادی بوده که از نظر سطح علمی بالاتر از دانش آموزان است , در سطح بالای گروه سنی وی بوده و حتی محتوا و کلمات نوشته شده برای دانش آموزان قابل تفهیم نیست. این روند موجب نارضایی اولیا نیز می گردد, این نوع انشاها حتی در حین قرائت چندان مورد توجه دانش آموزان دیگر کلاس قرار نمی گیرد.

موضوعات ارائه شده برای انشا چندین سال است که روش سنتی خود را طی نموده که همان توصیفی نمودن یک پدیده یا فصل و ... یا مناسبت هایی از سال چون نـوروز و تعطیلات و ... است. این موضوعات بعضاً آن قدر کلی هستند که در حیطه دانش آموزان مقطع ابتدایی نیست.

چگونگی اداره کـردن کـلاس ها بـا تـوجـه بـه کـم بـودن ظـرفیـت گوش دادن دانش آموز در مقطع ابتدایی بعد از دقایقی موجب سر و صدا و عدم تحمل شنیدن متن ها توسط کودکان می گردد ,چون مطالب در خصوص موضوع واحد است و اکثر مطالب مشابه هست و هیچ جذابیت و تفنن تهیج خاصی نیست , بسیار خسته کننده و ملال آور می شود , به طوری که از طرف دانش آموزان فقط رفع تکلیف تلقی می گردد , به مثابه ای که اگر در پایان این زنگ در خصوص متن های خواندن شده دانش آموزان از خود آنها بپرسیم مطلبی قابل توجه و یا پیام قابل بیان برای ما و خودشان نداشته باشند, دانش آموزان نوشتن انشا را , پر کردن یک صفحه از دفتر خود از مطالب به هر نحو که باشد می دانند طوری که دانش آموزی در روستای اجیرلو داشتم در توصیف بهار , 14 سطر را پر کرده بود . در نوشته او من جز این چند جمله مطلبی قابل فهم ندیدم که این جملات را به کرات در فاصله های معین تکرار کرده بود (( فصل بهار خوب است , چون که خوب است و رای این که زیبا است , چون که خوب است و ... ))

آموزگاری در مدرسه خود در هفته اول مهرماه موضوع انشا را در روی تخته سیاه کلاس نوشت و توضیحات مختصری نیز در خصوص موضوع داده , تا برای جلسه آینده نوشته های خود را به کلاس ارائه دهند , در جلسه بعدی از روی دفتر نمره به طور اتفاقی چندین نفر در پای تخته برای خواندن نوشته های خود حاضر شدند. تعدادی اصلاً ننوشته بودند و ادعا می کردند که یا اولیای آنها سواد ندارند که برای آنها انشا بگوید ؛ بعضی نیز عدم همکاری اولیا را علت مطرح کردند و بعضی نیز جایی یا کسی را برای نوشتن اصلاً پیدا نکرده بودند ؛ اما چند نفر که نوشته بودند , یا خط خودشان نبود که بتوانند روان بخوانند و بعضی هم که خواندند از کلمات سطح بالا و واژه های ناملموس برای این پایه استفاده کرده بودند که خودشان نیز معنای آن کلمات را نمی دانستند ؛ چند نفر نیز که خودشان انشا را نوشته بودند یا جمله بندی ناقص  و مطالب نوشته شده از توالی منطقی برخوردار  نبود و نوشته ی آنها از 4 الی 5 سطر فراتر نمی رفت.

فضای کلاس آن قدر شلوغ و بی روح بوده که با تاکیدهای او کسی حاضر به گوش دادن این مطالب نبود. این وضع کلاس با این کیفیت و شرایط , وی را مجبور کرد که در پی چاره جویی باشد تا این مسئله را از میان بردارد , با هم شب ها در منزل در این خصوص و مطالب مشابه درسی بحث و بررسی می کردیم , در دفتر آموزشگاه ها نیز مسایل مطرح می شد هر کسی نیز یک نظری داشت که در نوع خود به تصمیمات و پیشنهادشان , کمک می کرد. حتی در جلسه شورای آموزگاران را به طور گذرا این مطلب را مطرح کردیم چون به صورت موردی بود چندان مورد بحث و تبادل نظر قرار نگرفت.

ما در یک جمع بندی که انجام دادیم این امر را به چندین علت بیان کردند که مهمترین آنها عبارت بودند از :

1- عدم توجه و دقت ه جمله بندی و جمله نویسی در پایه دوم ابتدایی.

2- بی سوادی یا کم بودن سطح آگاهی و تحصیلات اولیا دانش آموزان.

3- عدم مطالعه کتاب توسط دانش آموزان و عدم امکانات و کتابخانه با توجه به دور دست بودن منطقه .

4- عـدم اشتیـاق بچه ها به زبان فارسی با توجه مغایر بودن با زبان مادری دانش آموزان.

5- عـدم پیگیـری و دقـت نظـر معلـمان و راهنمایان و خود اولیا در انشای دانش آموزان.

6- کلیشه بودن موضوعات برای معلمان و روند اجرایی تکراری باعث عدم رغبت آن ها می شود.          

گرد آوری اطلاعات ( شواهد یک )

            در یک تقسیم بندی کاری در مرحله اول , نحوه تدریس زنگ انشای چند نفر از همکاران را جویا شدم که آیا نگارش ها باید در منزل یا در کلاس باید صورت بگیرد , نظر اولیای دانش آموزان که در مدرسه حاضر می شدند پرس و جو کرده و یادداشت می کردیم که نظرات متفاوتی ایراد می شد در یک نمونه آماری که بدست آوردیم معلوم شد که اکثر انشاها در منزل نوشته می شود که این روش با توجه به تحقیقات و نظر اکثر علمای تعلیم و تربیت کاملاً منسوخ است و اکثر اولیا از این امر ناراضی بودند و دانش آموزان نیز در کلاس تمایل به شنیدن نوشته های هم کلاسی خود نشان نمی دادند.

            برای اکثر معلمان نیز ساعت انشا کسل کننده و خسته کننده می باشد , در یک نظر سنجی از بچه ها , آنها نیز بیان کردند که نمی دانند چگونه انشا بنویسند , موضوعات برای آن ها قابل فهم نیست , مورد علاقه آنها نیست و با توجه به دو زبانه بودن در جمله بندی و پیدا کردن کلمات معادل با زبان مادری مشکل دارند.

            در نوشته هایی که در خصوص نگارش و مخصوصاً نگارش خلاق , مقطع ابتدایی لازم بود جمع آوری کردیم که در پایان به طور مختصر گوشه هایی از مطالب یادداشت می گردد . در ساعت انشا می توان با ایفای نقش , قصه گویی و نمایش خلاق به عالی ترین اهداف زبان آموزی دست یافت که نوشتن نیز یکی از این اهداف است ایجاد برقراری ارتباط انسانی و عاطفی , نظم بخشی به افکار گفتار پرورش قوه تفکر استدلال , استنتاج و به طور کلی رشد و شکوفایی خلاقیت و استعدادهای زبانی در دانش آموزان می انجامد.

تجزیه و تحلیل اطلاعات:

            پس از تجزیه و بررسی و تحقیق و مطالعه منابع موجود خلاصه یافته های حاصل از این تجزیه و تحلیل ( علل ناتوانی دانش آموزان در نگارش انشا بدین شرح می باشد)

1- عدم آشنایی دانش آموزان با طرز و چگونگی انشا که دلایل آن در وضعیت موجود نوشته شد , که در دوم ابتدایی آشنایی دانش آموزان فقط با جمله بندی بوده  است.

2- دانش آموزان نمی دانند که در مورد چه بنویسند , کدام موضوعات و مطالب در نوشتن آنها کمک خواهد کرد.

3- انشا در سر کلاس نوشته نمی شود , محول کردن نگارش به محوطه خارج از کلاس که لاجرم دانش آموزان از اولیای دانش آموزان استفاده نماید.

4- عدم علاقه و رغبت معلمان و همچنین عدم آشنایی با قواعد موضوعات مناسب هر پایه مطابق با اصول روان شناسی , و توانایی ذهنی , حدود سنی 10  الی  11 سال.

5- تقویت نکردن مهارت گوش دادن دانش آموزان به انشاهای خوانده شده در کلاس درس.

6- عـدم فضـای آزاد , و فضـای پـرسـش و پـاسـخ و نقـد و بـررسـی نوشته های دانش آموزان در کلاس .

7- مناسب نبودن موضوعات انتخاب شده با توجه به گروه سنی و همچنین تکراری بودن موضوعات.

8- عدم مطالب کتاب های قصه و داستان پروری ذهن های دانش آموزان در مدرسه و بیرون از مدرسه.

9- معلمان معیارهای مشخص در ارزشیابی انشا در دست ندارند.

چگونه انشا بنویسید

            دانش آموزان پایه سوم ابتدایی برای اولین بار با درس انشا آشنا می شوند , پس باید تناسب , اندازه و کیفیت استفاده از لغات مطابق گنجینه لغات و سایر مسایل رعایت و مدنظر قرار گیرد و حتی چند جلسه آغاز سال با روند نگارش مخصوصاً با توجه به گروه سنی شان آموزش داده شوند , حتی چندین مورد از انشاهای سوم ابتدایی های سال قبل خوانده شود این آموزش ها با توجه به توانایی و ذوق و سلیقه هـر معلـم و دیـدگاه وی می تـواند گوناگون باشد اما از نظر ما می تواند بدین گونه باشد:

1- موضوعی برای انشا انتخاب می شود باید کاملاً واضح و محدود و توضیحات را در خصوص آن موضوع را ارائه داد.

2- چگونگی ربط دادن جملات و گسترش حوزه واژگان و افزایش کمیت جمله ها آموزش داده شود.

3- تصاویری که در اختیار دانش آموزان قرار دهیم و از آنها بخواهیم در مورد تصاویر چند سطری برای ما بنویسند.

4- جملات درهم ریخته را با اندازه های متفاوت در اختیار آنها قرار داد تا آنها کامل نمایند.

5- پاکیزه نویسی , رعایت اصول نگارش و علائم سجاوندی در پایه ابتدایی , چگونگی تنظیم ساختار انشا و پیش نویس و پاکنویس نیز مورد تایید و پیگیری قرار گیرد.

6- با تعریف یک کارتون یا داستان می توانند یک انشا خوب بنویسند , البته بهتر است این کارتون نمایش داده شود یا داستان را خودشان بخوانند.

7- در مناطق دو زبانه بهتر است از ابتدا دانش آموزان علاوه بر زبان مادری از زبان فارسی که زبان نوشتاری و معیار و ملاک ارزیابی ما می باشد مدنظر همکاران بوده تا حوزه گنجینه ی لغات آنها افزایش یابد.

انواع انشا (پایه سوم)

1- انشای توصیفی 2- خاطره نویسی3- داستان نویسی4- انشا شفاهی 5- نامه نگاری

نحوه ارزش یابی

در مقطع ابتـدایـی بخصوص در پایه سوم چون اولین سالی است که انشا تدریس می گردد ,معلم دلایل برتری انشاهای دانش آموزان را برای آنان بیان کند و نقاط قوت آنها را در این خصوص بیان نماید. تا از این طریق دانش آموزان دیگر این نقاط را در نوشته های هفته های بعدی خود مورد توجه قرار گیرد. و این نمونه برخی از معیارها و برتری انشاها را می توان بدین عناوین بیان کرد:

1- جمله بندی صحیح

2- ربط داشتن جمله ها با توجه به موضوع

3- رعایت توالی زمانی و مکانی و عدم تکراری بودن آن

4- رعایت جمله بندی و علائم سجاوندی , نوع جمله ها

5- طولانی نبودن داستان

راه هایی پیشنهادی برای نگارش انشا

با توجه به دیدگاه و مطالعاتی که انجام شد چندین راه برای فعال شدن و علاقه نشان دادن دانش آموزانی که در درس انشا پیشنهاد شد که در وهله اول تصمیم گرفتیم که :

- نوشتن انشا حتماً در کلاس صورت بگیرد حتی اگر 3 الی 4 سطر هم نباشد.

- بعد از نوشتن انشا معلم کلیه انشاها را بررسی نماید و با قید تاریخ و امضا تا تغییر متن به حداقل برسد.

- اگر زمانی بعد از نوشتن متن های انشا می باشد , یکی یکی از دانش آموزان را می خواهیم تا انشا خود را بخوانند.

- چون پرورش تخیل در کودکان خیلی عالی است بنابراین سعی شود به داستانهای خیالی و فضایی علاقه فراوان دارند موضوعات انشا به صورت داستانی انتخاب میشود.

- معلم مربوطه می تواند به دانش آموزان داستانی (فیلم – کارتون و یا کتاب های داستان ) یا هر آنچه در ذهن اوست را انتخاب کرده و چند کلمه ای از آن را روی تخته سیاه می نویسد و از دانش آموزان می خواهد دنباله داستان خود را به میل خود ادامه دهند. که این امر در پرورش تخیل کودکان موثر می باشد.

- شیوه داستان گویی می تواند به چند شکل صورت بگیرد , به صورت نوشتاری یعنی کلماتی را در روی تخته سیاه که همدیگر را در حول محور موضوع مورد نظر , تداعی نماید و خود دانش آموزان ادامه دهند, یا این به صورت تصویری ( تصویر خوانی ) تصویری که حاوی یک موضوع و مفهوم باشد و دانش آموزان بتوانند از روی این تصویر مطالبی را بنویسند یا به روش دیگری که می تواند در پرورش خلاقیت کودکانی موثر افتد , این که یک قسمت داستان در تخته سیاه نوشته شود و در ادامه بچه ها خودشان با قوه و خلاقیت خود جملات و انشا را ادامه دهند. این روش در مناسبت ها کاربرد بهتری دارد , مثلاً در ماه رمضان می توانیم روی تخته سیاه مطلب را این گونه آغاز کنیم : (( در یکی از روزهای ماه رمضان علی در مدرسه می خواست آب بخورد و یک دفعه یادش افتاد که ... .

- برای دانش آموزان قصه ای بخوانیم یا بعد از آنها بخواهیم دوست دارند به جای کدام یک از شخصیت های قصه خوشش آمد خود را به جای آن شخصیت قرار داده و برای ما قصه شنیده را خلاصه نویسی نماید.

- تمامی موضوعات فصل ها را می توانیم در قالب داستان و به زبان بسیار ساده و کودکانه شروع و ادامه دهیم.

- معلمان نیز باید با روش داستان نویسی و ساخت داستان , طولانی نبودن انشا آشنا شوند , هدف داستان و توالی مطلب را بدانند.

چگونگی اجرای راه جدید

بعد از بیان چگونگی نگارش انشا و بیان نکات لازم نگارشی به شاگردان , چند نمونه انشا برای آنها خواندم , قرار شد که در جلسه بعد همه دفترهای انشا خود را به کلاس آورده  و در کلاس انشا بنویسند هـرچند در ابتدا بچه ها مخالفت            می کردند ؛ اعتماد به نفس لازم را برای نگارش انشا را در کلاس نداشتند پس از مدتی بحث و بررسی متقاعد شدند , که این کار را خودشان انجام دهند تا در کلاس های بالاتر بتوانند از عهده این کار بر آیند.

            برای بار اول در مورد یک داستان که در هفته گذشته از کتاب داستان خوانده بودم روی تخته سیاه یک جمله از آن را بدین مضمون نوشتم (( یک روز خرگوش کوچولو تصمیم گرفت تنهایی به جنگل برود کمی که از خانه ی خودش دور شد یک دفعه صدای بلندی را ... . )) از دانش آموزان خواستم هر کس بنا به علاقه و سلیقه خود , ادامه این جملات را بنویسند. بچه ها خیلی احساس نارضایتی می کردند وقتی گفتم حتی اگر دو سطر هم بنویسند قبول است , برای من خیلی اهمیت دارد قبول کردند و نمره خوبی خواهند گرفت , کم کم شروع به نوشتن کردند جلسه نگارش چون اولین بار طولانی شد , تمامی انشاها و ذکر تاریخ و امضا , قرار شد که در جلسه بعد در کلاس خوانده شود, بعضی از انشاها خیلی خوب نوشته شده بود , قدرت تخیل , خلاقیت بعضی از بچه ها خیلی خوب بود , برخی دیگر از نظر جمله نویسی و اصول نوشتاری مشکل داشتند.

            پس از بررسی معلوم شد یکی از دلایل عمده نقص نوشتاری دو زبانه بودن دانش آموزان و عدم کاربرد دقیق کلمات و واژه ها در نگارش بود , حتی در جمله بندی نیز برای آنها دشوار می نمود. بعضی ها انشاهای خنده داری داشتند با خواندن انشاها به کلاس شادابی می بخشیدند , رضایت دانش آموزان را از این روش احساس می کردیم.

            برای بالا بردن ضریب دقت دانش آموزان و مطمئن بودن از توجه شاگردان مقرر شد که پس از خواندن هر متن انشای وی مورد نقد و بررسی قرار گیرد و یک نفر از بچه ها به صورت اتفاقی خلاصه انشای وی برای کلاس بازگو نماید هر چند شروع این کار با سختی بود. چرا که دانش آموزان ابتدا قادر به نوشتن نبودند از جلسه های آینده رغبت و علاقه دانش آموزان کاملاً مشهود بود. برای بررسی و مقایسه تفاوت روند و پیشرفت نگارش نمونه هایی از انشاهای جلسات اول تا ششم را جمع آوری نموده که دو نمونه از آن را به پیوست این گزارش آورده ایم. اما نکته مهمتر از این , آن بود که اعتماد به نفس آنها به سطحی رسیده بود که خودشان می توانستند بدون کمک گرفتن و دیکته دیگران خود در مورد موضوع ارائه شده , ولو چند سطر نگارش نمایند.

گردآوری اطلاعات شواهد2

            با این که استقبال و علاقه و رغبت دانش آموزان به وضوح نشانگر موفقیت این روش بود برای بالا بردن ضریب اطمینان , اطلاعات و شواهد ذیل را جمع آوری نمودیم.

1- مقایسه انشاهای جلسات اول با جلسات بعد , از نظر کمیت و کیفیت یا خلاقیت تنوع و دستوری

2- نظر خواهی از اولیا در خصوص توانایی نوشتاری فرزندش

3- سکوت و توجه دقیق به انشاهای خوانده شده دانش آموزان در کلاس و خلاصه گویی آنها.

تجدیدنظر در روش های انجام گرفته

            پس از بحث و بررسی , نقد روش های انجام شده بدین نتیجه رسیدیم که دانش آموزان موضوعات داستانی , داستان هایی را می توانند بهتر بنویسند که خود قهرمان شوند مانند این نمونه (( اگر من پادشاه تمام جهان بودم ... . )) با این شیوه می توان از منظر روان شناسی و روانکاوی نیز نگریست و به علایق و زمینه های روانی آنها پی برد , در جهت تنوع بخشی ساعت انشا مقرر شد از کارت تصویری نیز استفاده گردد, تصویر خوانی و از تصاویر عنوانی برای نوشته ها استفاده گردد به کیفیت ها بیشتر از کمیت ها مورد توجه قرار گیرد و در خصوص موضوع فهرستی از واژه ها قبلاً تهیه کرده و در اختیار آنان قرار داد که بر گنجینه ی لغات آنها افزود. با این روش ها با پیگیری و تدوین برنامه های جدید , مهارت های گوش دادن و نوشتن تقویت خواهد شد.

نتایج

با توجه به موارد ذکر شده می توان به نتایج زیر اشاره کرد با اجرای این روش ها :

- دانش آموزان خود قادر به نوشتن انشا شدند هر چند در حد چند سطر

- اکثریت دانش آموزان به خاطر تخیلی بودن داستان ها علاقمند به نوشتن شده بودند.

- دانش آموزان اعتماد به نفس لازم را در نوشتن پیدا کرده بودند.

- با این روش ها بهتر می توانیم از زمینه های روانی و علایق آنها پی ببریم.

- دانش آموزان مستعد در نگارش شناسایی و هدایت می شدند.

- مهارت های گـوش دادن و صحبت کـردن آنها در کنار مهارت نوشتن تقویت می شود.

- با توجه به روند صعودی پیشرفت , در مقایسه انشاها – توالی مطالب , گنجینه لغات و تنوع مطلب بهتر می شود.

- دانش آموزان با قرار دادن خود به جای قهرمان علاقمند می شوند و روحیه شادابی در این رنگ دارند.

- چون خود را قهرمان داستان می دانند در مواجه شدن با مشکلات خلاقانه تصمیم می گیرند و از مواجه با شکست هراس نداشته و آثار مطلوبی در زندگی آینده آنها خواهد داشت.

نتیجه گیری

نکته مهمی که معلمان در زنگ انشا باید مدنظر قرار بدهند , نوشتن انشا در سر کلاس و در حضور معلم است نه در منزل , اگر این روند در مدارس پیگیری شود, دانش آموزان در پایه های بالاتر نوشته های قوی خواهند داشت و این قدرت نوشتاری باعث پیشرفت تحصیلی نیز خواهد شد.

            شیوه داستان نویسی و داستان گویی از بهترین روش می تواند باشد که توام با علاقه و دقت دانش آموزان مناسب ترین شیوه بوده و قوه تخیل و گنجینه لغات آنها را بالا برد و در جهت پیشرفت تحصیلی نیز در بلند مدت موثر خواهد افتاد.  علی اکبر ادهم (تحقیق عملی)

" پژوهشی در درس انشا "

" پژوهشی در درس انشا " با طرح این سؤالات :

1.       نویسندگان چگونه نویسنده شد ند؟

2.       نویسندگان چگونه می نویسند؟

3.      برای نوشتن چه پیشنهادی دار ند ؟

 

پژوهشگر: فاطمه ملکی

استاد راهنما:

رشته­ی تحصیلی:

دانشکده:

سال دفاع:

                                                   

گزیده ی پژوهش :    

مقدمه، شامل:

1-             معضل درس انشا درمدارس و ناتوانی دانش­آموزان در نوشتن                                                       

"می گویند تحصیل کرده های ما سواد فارسی ندارند.می گویند جوانان ما بعد از دوازده سال تحصیل و یا حتی پس از پایان دوره ی کارشناسی قادر نیستند قلم به دست بگیرند و مکنونات قلبی خود را به سهولت و و بدون تشویش ودغدغه ی خاطر روی کاغذ بیاورند. از هر طرف فریاد بلند است که نثر فارسی به اضمحلال گرائیده است و این زبان دل انگیز و شیرین که وقتی گویندگان و نویسندگانی چون سعدی و حافظ وبیهقی وابوالمعالی داشته ، نفس واپسین خود را می کشد."(1) و در اولین سمینار انشا، اقای دکتر حداد عادل می گویند : " با تاسف بسیار باید گفت درس انشا، درس فراموش شده ای است . درباره ی این درس و شیوه های اموزشی آن کمتر بحث و گفتگوی علمی و اموزشی مطرح شده ومی شود . جا دارد معلمان با تجربه ای که دارای ذوق نویسند گی نیز هستند ، با بحث و گفتگو و تبادل تجربه به تبین و تدوین ضوابطی برای اموزش انشا اقدام کنند ."( 2)

    بیان نظرات فوق نشانگر آن است که معضل درس انشا ، در مدارس ،همچنان به قوت خود باقی است. این امر ما را وا می دارد که بطور جدی مسئله را مورد ارزیابی قرار دهیم و علتهای آن را بررسی کنیم. با بررسی دقیق این مشکل با سوالات زیادی روبرو می شویم که ؛ ایا سبب بروز این معضل ،عدم علاقه مندی دانش اموز است یا نداشتن برنامه ی مدون و مشخص ، یا نبود معلمان کارامد ، یا عدم امکانات مانند  کتابخانه، رایانه، بازدیدها و... ؟

این وضع مسلما باید بررسی وریشه یابی و درمان گردد. ابتدا به نظر می رسد عدم درک درست از ادبیات و اهمیت آن ، به ویژه درس انشا ریشه ی اصلی ماجراست.بهترین جایگاه برای درک زیبایی و بروز خلاقیت ، زنگ انشاست . در اولین سمینار انشا یکی از سخنرانان به نکته ی اساسی اشاره کرده اند که : " یکی از هدف های آموزش و پرورش ، دستیابی به چهار رکن اساسی : خوب گوش کردن ، خوب نگاه کردن ، خوب سخن گفتن و خوب نوشتن است که این چهار رکن در درس انشا به تمامی به کار گرفته می شود .لذا انشا نه تنها دریچه ای است به روی خوب اندیشیدن ، تحلیل کردن ، تعمق وتفکر داشتن ،بلکه این رفتارها می تواند تبدیل به مها رتهای خاص خود یعنی نوشتن شود. "(3)

اگر بتوانیم در زنگ انشا درک عاطفی ، حسی ،تخیلی ، هنری و ...دانش آموزان را تقویت کنیم، راه را جهت گام ها ی بعدی هموار کرده ایم .نوشته ی زیر نمونه ای از همان درک زیبایی است ، همان انتقال حس است. و همان زبان انشاست :

" کنار پیاده رویی ، پیر مرد نابینایی گدایی می کرد. او تابلویی با این مضمون از گردن خود آویزان کرده بود: "به من عاجز کور کمک کنید ."

                                                                                                                                           

عابر خوش ذوقی از پیر مرد نابینا اجازه می گیرد تا جمله ی دیگری  پشت همین تابلو بنویسد و از امروز با این جمله به کاسبی اش ادامه دهد .

عابر جمله ای می نویسد و می رود .

یک هفته بعد ، وقتی عابر از همین پیاده رو می گذرد ،پیر مرد را می بیند که سر جایش نشسته است و جمله ای که او نوشته روی سینه اش دیده می شود .

عابر به پیر مرد نزدیک شده و به او می گوید :

من همان کسی هستم که تابلوی روی سینه ی تو را برگرداندم و جمله ای روی آن نوشتم . حالا به من بگو: آیا کاسبی­ات فرق کرده است یا نه ؟

پیر مرد پاسخ می دهد:" خدا پدر و مادرت را بیامرزد ،از روزی که این جمله ی تازه را نوشته ای کاسبی من چند برابر شده است .

 "جمله ای که عابر نوشته بود ،این بود :  

" بهار زیبا آمد ، اما من نمی توانم ببینم." (4)

 

2- سابقه ی درس انشا از گذشته تا کنون  

                                                                                      

در این باره  اقای علی اکبر نصیری در پایان نامه ی خود اینگونه اشاره می کنند که : " با نگاهی به برنامه درسی آموزشگاههای جهان در گذشته های بسیار دور تا به امروز، در می یابیم تنها درسی که همیشه در برنامه درسی وجود داشته است و به عنوان اصلی ترین درسها به شمار می رفته است همانا درس مهم و سرنوشت ساز "زبان و ادبیات " بوده است.تدریس انشا در آغاز به صورت شفاهی بود، به خصوص در یونان باستان ،روم ، اروپای قرون وسطی ، و نیز در هند و چین که بعدها بصورت مکتوب درامد و تربیت کاتبان،بخش مهمی از فرایند مدرسه ای را تشکیل می داد . در کشورهای غربی ، درس انشا محدود می شد به اصول ادبی ارسطو و بلاغت قدیم و کسانی چون : کویین لی ، سیرو ،وسنکا .

با اختراع ماشین چاپ ،تدریس انشا بصورت مکتوب تغییر یافت و در قرن هیجدهم به طور کامل به صورت برنامه ریزی شده در آمد."(5)

با توجه به تاریخچه ی انشا می توان گفت که قدرت سخنوری که در دوران قدیم از مرتبه ی بالایی برخوردار بود ، به واسطه ی کتابت رقیبی پیدا کرد که توانست جای آن را بگیرد.

در مدارس قدیم و مکتب خانه ها هم ،بیشتر خواندن مورد توجه بود تا نوشتن  .مگر در سطوح بالا که لازم بود دست به قلم برده شود.قلم حرمتی داشت ، وکمتر کسی به خود اجازه می داد که قلم به دست گیرد .نوشتن ، هم شآن بالایی داشت . وکتاب و خط بیشتر به یاری کاتبان می امد تا به کار محصلان .

رفته رفته شیوه های تدریس در مکتب خانه های سنتی جای خود را به روشهای فعلی تدریس سپردند . کم کم نوشتن رونق پیدا کرد و خواندن و نوشتن به صورت دو یار جدایی ناپذیر در آمد .

این مقدمه و تمامی دلایلی که ذکر شد ، مرا بر آن داشت که تامل بیشتری کنم و به گونه ای مطلب را عنوان کنم که جاذبه یبیشتری داشته و راه حلهای مستندتری را ارائه دهم . لذا بهتر آن دیدم که با استفاده از تجارب نویسندگان موفق در مصاحبه های حضوری به راه کارهایی مناسب جهت تقویت و اصلاح شیوه ی نگارش برسم .

 

***************

بخش اول : گفتگو                                                  

دراین بخش ، با سرکار خانم راضیه ی تجار؛ نویسنده و عضو شورای سردبیری مجله ی " ادبیات داستانی " و اقایان :         

-          دکتر غلامعلی حداد عادل ؛ نویسنده و محقق ، مدیر فرهنگستان زبان .

-          محمد رضا سرشار ؛ نویسنده و منتقد ادبیات کودکان و نو جوانان .

-          سید مهدی شجاعی ؛ نویسنده وسردبیر مجله ی نیستان .

مصاحبه ای حضوری انجام شده و نمونه ای ازنوشته های ایشان امده است .

این رساله می توانست به جای چهار نفر، از تجربه های چهل نفر سود ببرد . اما همین چهار بزرگوار نیز، به نکته های مشترکی اشاره می کنند که خبر از درد مشترک و راه کار های مشترک دارد ما حصل این گفتگوها در بخش دوم آمده است .

 

****************

  بخش دوم : رهیافت ها

                                                                                                                                                                                 

در این بخش ،چکیده ی نظرات این عزیزان را با هم می خوانیم ؛

الف – آموزش انشا از زمان سخنگویی اغاز می شود :    

کشف این نکته ، مثل کشف معادله های طبیعی و اجتماعی می تواند از شهد متفاوتی برخوردار باشد. یعنی معلمی که در کلاس انشا حاضر می شود، همکاران دیگری داشته که محصول زحمتشان ، حالا در قامت دانش اموز، راهی مدرسه شده و در مقابلش نشسته اند و چشم به دهان او دارند . این همکاران ، کسی جز پدر و مادرها نیستند . پدر و مادر ، از همان دوران طفولیت و به تعبیر من حتی قبل ازآن بدون اینکه خود بدانند اولین معلمان انشای فرزندان خود هستند .

پس معلم در کلاس ،باید به ترمیم یا تقویت انچه که پدر و مادر به دانش اموز او اموخته اند بپردازد و این نیست که یک  معلم همیشه از نقطه ی صفر ، به تعلیم درس انشا همت کند . گاه ، دانش اموزی بنا به همان زحمتی که معلمان پیشین او کشیده اند ، فرسنگها از دیگران جلوتر است.وگاه نه، باید به روفتن بد فهمی های او بپردازد .

پس نقش معلم در حقیقت ، نقش کاشف آن معادله ای است که حلاوت و شیرینی حل آن تا ابد در کام او و دانش اموزان او باقی خواهد ماند .

این جاست که باید انگشت بر توانمندی معلم گذاشت . همان توانمندی که باید با احساس مسئولیت و علاقه مندی گره بخورد تا راهگشا باشد .                                  

 

ب- نقش خانواده های اهل مطالعه تعیین کننده است :

    بچه ها در خانه ای که نه پدر ، نه مادر و نه دیگر اعضای خانواده ، هیچکدام به کتاب و کتابخوانی علاقه ندارند ،بسیار دیرتر از بچه هایی که خانواده شان سر در کتاب دارند، با انشا مانوس می شوند .اساسا بچه ها با تماشای رفتار اطرافیان خود ، به فراگیری و کسب تجربه می پردازند و تماشای کتابخوانی ، شوق شیرین و ماندگاری در انها پدید می اورد که این اشتیاق ، تا پایان عمربا انها همراه خواهد بود .

پس خانواده ای که اهل مطالعه باشد ، فرزندان اهل مطالعه ای را در کلاس انشا پیش روی معلم می نشاند . در اینجا ، ایا کار معلم سهل تر و نافذتر نخواهد بود ؟ و ایا در مقایسه با دانش اموزان دیگر که در محیط کتاب و کتابخوانی پرورش نیافته اند کار معلم سختر نخواهد بود؟!!

 

    ج – تاکید بر اهمیت کتاب و کتابخوانی :

زنگ انشا بهترین زمان جهت برانگیختن شوق مطالعه و کتابخوانی در دانش اموز می باشد . به همین دلیل ، کتاب باید در دسترس دانش اموز باشد و چون وقت قابل توجهی  از عمر او در مدرسه سپری می شود ، بودن یک کتابخانه ی فعال ، با کتابهایی خوب و متناسب با نیازش می تواند ذهن تشنه ی او را سیراب کند که این مهم در سالهای آتی ، پشتوانه ی خوبی برای او خواهد شد .

داشتن کتاب در کتابخانه ای خوب و مناسب ، چه بسا به خودی خود ، عاملی برای جذ ب دانش اموز بشمار نرود . این هدایت مربیان است که با دادن انگیزه و بهره گیری از شیوه های مطلوب کتابخوانی ، او را در مسیر صحیح فراگیری قرار می دهد .

 

د – احسا س درونی و احساس نیاز به نوشتن :

       وقتی درون آدمی از موضوعی انبا شته شد خود به خود ، شروع به فوران می کند و جوششی در فرد پدید می اید که نوشتن ،یکی از راهها و شاید شایسته ترین راه فروکش کردن این جوشش باشد . اتفاقا هدایت دانش اموز در این مرحله ،توسط معلم بسیار کارساز است . این احساس درونی و نیاز به نوشتن خمیر خوش رنگی است که می شود به اشکال گوناگون در آید . خوب ، طبعا اگر مراقبت ویژه ای در این مرحله صورت نگیرد ، آن خمیر ، به شکلی نه چندان مطلوب ،شکل خواهد گرفت .

 

ه – تجربه های شخصی و اجتماعی دانش آموز :

 هر چه دنیای تجربه های شخصی ، اجتماعی دانش اموز گسترده تر باشد ، دامنه ی دنیای ذهنی او هم گسترش می یابد و هر چه دنیای تجربه هایش محدودتر لاجرم دنیای ذهنی و فکری بسته تری خواهد داشت .

باقی ماندن بر احساس صرف ، دانش اموز را در مواجهه با مسائل اطرافش دچار مشکل می کند . همین نکته در نوشتن نیز به آفتی منتهی می شود که فرد ،بیش از پیش خود را تنها ،و مخاطبین اثارش رامعدود می یابد .

     تجربه ها ، حوادث و فراز ونشیب ها، و درگیر شدن با مسائل اجتماعی ، این فرصت را به دانش اموز می دهد که از واقعیات الهام بگیرد و انها را بامهارت خود بیامیزد و اثری خواندنی پدید آورد .

***************

بخش سوم : مروری برپژوهش های موجود

 الف – پژوهش های انجام شده در ایران                                        

ب – پژوهش های انجام شده در کشورهای دیگر

***************

بخش چهارم : پیشنهادها                                  

در بخش چهارم پیشنهادها مطرح شده است ؛

باتوجه به رهیافت ها و نکاتی چند در پژوهش ها و مطالعه ی کتابها و مجلات مختلف در زمینه ی انشا به این نتیجه رسیدم که موارد زیر باید در برنامه ی آموزش و پرورش لحاظ شود :

1.       تدوین برنامه ی مشخص و هدفمند برای درس انشا

2.       تالیف کتابها وجزوه های آموزشی هماهنگ با برنا مه

3-       تربیت مربیان به صورت حضوری و غیر حضوری

4-       تدارک امکانات کمک آموزشی

                                                                                                      

 

1 – تدوین برنامه ی مشخص و هد فمند

  برای آماده کردن دانش آموزان جهت نوشتن باید به این مسئله توجه داشت که هدفهای رفتاری این درس در مراحل مختلف مشخص باشد . ومعلم به هدف درس در پایه ای که تدریس می کند اگاه باشد وبتواند دانش آموز را به آن هدف برساند .

استاد دکتر شمیسا این گونه به این مطلب اشاره می کند :

" در مسئله ی انشا دو هدف مطرح است گاهی می خواهیم دانش آموزی را واداریم که نوشتن به زبان متعارف را بیاموزد . بتواند نامه ای به این وآن بنویسد ، تجربه ای را شرح دهد . حادثه ای را توصیف کند . در این صورت باید به او بیاموزیم تا حتی المقدور از امکانات سبک ادبی بپرهیزد . از اغراق و تشبیه و استعاره جزبه ندرت استفاده نکند . روشن و موجز و دقیق و آسان بنویسد . در آموزش انشا معمولا این جنبه مطمح نظراست .

اما گاهی کسی در صدد آن است که نوشتن به سبک ادبی را بیاموزد . در این صورت باید توجه داشت که تحقق سبک ادبی تا حدود زیادی در گرو نگرش و تفکر ادبی است . استفاده از امکانات ادبی به طور تصنعی ،نثر را کلیشه ای و بی روح می کند . زبان ادبی اصیل ، خلاق است . خلاقیت به این معنی است که بتوانیم جملات بلاغی تازه ای بیافرینیم و این امرمعمولا در گرو نگرشهای نوین است " (7)

 

2 – تالیف کتابها و جزوه های مناسب

هر برنامه ی مناسبی ، اساسنامه ی متناسب خود را لازم دارد ، کتابها و جزوه های این درس هم اساسنامه ی آن می با شند . پس کتاب و جزوه ی مناسب باید تدوین شود تا معلم وهم دانش آموز با سر درگمی مواجه نشوند .

روش فعلی مبتنی بر دادن موضوع انشا در زمینه های مختلف است که اکثر معلمان از آن پیروی می کنند . این شیوه در جای خود مطلوب است ولی کفایت نمی کند . و در جزوه های آموزشی موضوعا ت مناسب هر پایه به صورت فراگیر و هماهنگ عمل شود .

متاسفانه عدم درک درست از موقعیت فکری و اجتماعی دانش آموزان باعث می شود موضوعاتی به ایشان داده شود که به قول معروف روحشان هم از آن بی خبر است .به صورت مثال ، موضوع انشای امتحانات ابتدایی در اسفند 1367 را نمونه می آورم : " خاطره ای از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 را بنویسید . "

با اندکی تامل و توجه می بینیم که دانش آموزان کلاس پنجم در سا ل 67 یازده ساله بوده اند . یعنی در زمان انقلاب بیش از یک سال نداشته اند . البته موضوع بالا یکی از سه موضوع انتخابی بوده است . ولی با این حال تامل بیشتری را می طلبد .

دادن موضوعات تکراری و کلیشه ای سبب عدم خلاقیت می شود .

آقای دکتر حداد عادل به این مسئله اشاره داشته اند که :

" بررسی موضوع انشا و طبقه بندی آنها نشان می دهد که اهداف جانبی از قبیل تربیت اخلاقی یا سیاسی دانش آموز هدف اصلی درس را بی رنگ کرده است . "

باز نگری در شیوه ی فعلی ( دادن موضوع  ) امری ضروری یه نظر می رسد و این خود پژوهشی مستقل می خواهد . من فقط به عنوان نمونه در انتهای پایان نامه موضوعات انشاهای امتحانات نهایی سال آخر متوسطه ، در ده ساله ی اخیر(75-65 ) را آورده ام .

همچنین در جزوه های تدریس باید برنامه ی کاری مشخصی و واحدی بیان شود . همان گونه که در درسهای دیگر عمل می شود . نمودار درست ارزشیا بی و دادن نمره از ویژگیهای این جزوه ها می تواند باشد .

3 – تربیت مربیان به صورت حضوری و غیر حضوری

  مربیان و معلمان درس آیین نگارش را می توان به روشهای زیر آموزش داد :

-          تشکیل کلاسهای ضمن خدمت برای معلمان مستعد و متقاضی معلمی انشا

-          تهیه کردن و در اختیار نهادن جزوه های آموزش تدریس انشا

-          طرح کلاسهای نمونه انشا و برگزاری جلسات جهت تبادل نظر و هماهنگی این درس

 

4 – تدارک امکانات کمک آموزشی

ابتدا امکانات کمک آموزشی را باید شناخت و سپس از آن بهره گرفت .

الف : بهره گیری از کتاب و نشریات

بهترین جایگاه برای بهره گیری از کتاب ، کتابخانه است. گسترش کتابخانه ها در مدارس و مراکز عمومی در اشاعه ی فرهنگ کتابخوانی موثر است . مجلات و روزنامه های مناسب دانش آموزان و معلمان باید در اختیار شان قرار گیرد  . در مدارس و محل حضور ایشان ؛کارهای فرهنگی و ادبی عرضه شود .. برای حمایت از این کار یارانه پرداخت شود.همان گونه که فی المثل: شهرداری با کاشتن گل در تمامی پارکها و میادین مردم را تربیت کرد بطوری که کمتر مشاهده می شود که گلی چیده شود . پس ما هم می توانیم با در اختیار قرار دادن کتابها و نشریات مناسب آنها را به مطالعه ترغیب نماییم.

ناگفته نماند که رها کردن دانش آموز در مطالعه؛مطلوب نیست و ما نباید از تماشای او که مرتب سر به کتاب می برد؛ احساس رضایت و تلقی بجا داشته باشیم. گاه عمری از او به مطالعات بیهوده تلف می شود و گاه بی نظمی در مطالعه ؛ مطا لب آشفته ای را پیش روی  او قرار می دهد  که در نهایت؛ دانش آموز از آن همه مطالعه راه به جایی نمی برد.هدایت او به مطالعه صحیح و آموزش  شیوه های تجربه شده ؛ عامل مهمی در شکل گیری شخصیت دانش آموز به شمار می رود.

ب: بهره گیری از امکانات سمعی و بصری

صدا و سیما با هماهنگی آموزش و پرورش می توانند بچه ها را به سمت مطلوب هدایت کنند . با پخش برنامه های مناسب از نوشته های برتر معرفی کتابها و مجلات مناسب و ... ذوق نوشتن را در بچه ها پدید بیاورند.

از ابتدایی ترین وسیله ی نوشتن یعنی کلمات ؛ بازی هایی طراحی شود و به شکل  برنامه های نمایشی ارائه گردد؛ تا اطلاعات کلامی دانش آموزان گسترده شود و بدین وسیله گنجینه ی ذهنی دانش آموز ؛ با لغات مختلف و متعدد؛ با معنای آنها و کاربردشان  غنی و بارورگردد.

با برگزاری مشاعره ها ؛ مناظره ها ؛ مصاحبه های مناسب و مفید در صدا و سیما و همچنین در خود کلاس و مدرسه هم می توان به تقویت درک و فهم ادبی دانش آموز کمک کرد.

 از این امر هم نباید غافل شد که تربیت خانواده ها و راهنمایی ایشان هم از وظایف رسانه های  گروهی می تواند باشد . با تنظیم برنامه های موثر ؛ فرهنگ کتابخوانی باید به صورت گسترده تبلیغ و تشویق گردد.

استفاده از نمایش فیلم نوارهای قصه و سخنرانی می تواند در کلاس تنوع ایجاد کند . با پخش نوار قصه؛ خلاصه ی آنرا از دانش آموز بخواهیم؛ یا اینکه با ضبط کردن صحبتهای دانش آموزان آنها را با نقاط ضعف و قوت سخن گفتنشان آشنا کنیم.

نقد برنامه های صدا و سیما ؛ توصیف و بیان خلاصه آنها؛ می تواند در برنامه ی درسی گنجانده شود که اگر این کار به صورت شفاهی صورت بگیرد در پرورش قوه ناطقه آنها موثر خواهد بود .

ج: بهره گیری از استعدادهای پنهان در مسیر کسب تجربه

فراهم آوردن زمینه های مناسب جهت کسب تجربه و بروز توانایی های فردی؛ در بازدید از مراکز علمی؛ فرهنگی؛ تفریحی و....تا دانش آموز خود تجربه کند و سپس تجربه خود را بتواند منتقل کند.

امیدوارم این پژوهش سرآغاز مبارکی برای ادامه کارهای آتی باشد. در انتها کتاب شناسی انشا و نمونه سوالات امتحانات نهایی دوره دبیرستان در کلیه رشته ها جهت آشنایی با موضوعات ضمیمه شده است .

در خاتمه از خداوند خواستارم که کلام ما را آسمانی و راه ما را قرآنی قرار دهد .

پی نوشت ها:

1- گزارش ها و نگارش در روابط عمومی – حسین افشار – دانشگاه علامه طباطبائی- چاپ دوم – تهران 1372

2- پیام های دکتر حداد عادل – اولین سمینار انشا – رشد ادب فارسی – سال هشتم – بهار 1372

3 - گزارشی از سمینار انشا – رشد ادب فارسی – سال هشتم – بهار 1372

4-بحث ویژه ی نظرخواهی – مرتضی سرهنگی – مجله ی نیستان – سال دوم – شماره ی20

5 و 6- وضعیت تدریس انشای فارسی در پایه ی پنجم ابتدائی مدارس تهران – پژوهشگر : علی اکبر نصیری –

بهار 73 – کار شناسی ارشد – دانشگاه علامه طباطبا ئی ( ره )

7 – کلیات سبک شناسی – دکتر سیروس شمیسا – انتشارات فردوسی- چاپ اول – 1372 – تهران نقل از سایت انجمن معلمان انشا

 

 

 

انواع انشا

 ساده ترین نوع انشاانشای توصیفی است .دراین نوع انشادانش آموزچیزهایی راکه دراطراف خودمی بیندیامی شنودویابه طریقی ازحواس مختلف خوددرک می کندوصف وتعریف می نماید.

2-گزارش نویسی

3-انشای نقلی: این نوع انشادربیان سرگذشت انسان یاحیوان یاچیزی دیگریاست .

4-برگرداندن شعربه زبان ساده ونثرامروزی

5- انشای تخیلی: این انشامحصول ذهن وساخته وپرداخته ای افکاردانش آموزان است درحقیقت وصف وبیان صورت ذهنی است که اوبرای خودگمان کرده وغالباً اساس خارجی ندارد

6-خلاصه نویسی

7-نامه نویسی

8-خاطره نویسی

9-انشای تحقیقی یااستدلالی 

موضوع این نوع انشابحث وتحقیق درباره ی مسائل عقلی است ازقبیل مسائل تاریخی علمی اجتماعی وادبی و..

10-روزنامه دیواری

یک نوع انشای گروهی«روزنامه دیواری است که برای بروزاستعدادهای گوناگون دانش آموزان درنویسندگی فرصت مناسبی است .

چه عواملی نبوغ فکری دانش آموزان رادرگفتارونوشتارتقویت می کند؟

1-خانواده

خانواده اولین ومهمترین بسترتقویت نبوغ فکری دانش آموزان است طرزصحبت نوع تغذیه سلامت جسمانی وروانی وآرامش خاطرخودداری ازسختیهای فشاردرخانه تشویق وتنبیه نامناسب ،همه دررفتاردانش اموزان اثرمی گذارد.

2-مدرسه:

دانش آموزان درمدرسه احساس آزادی بیشتری برای بیان افکاروعقایدمی کنندبه وظایف خودآشنامی شوندودراین کانون باصفاتجربه به کسب می کنند،بادوستان خودارتباط برقرارمی کنندوبرخورداحترام آمیز،مدیرومعلم و..درنوع رفتارآنهاتأثیرمی گذارد.

3-معلم

معلم بایدباایجادشرایط مناسب ومحیط مساعدبرای توسعه قوه ی کلام وپرورش مهارت نوشتاری شمابکوشد.دردرجه ی اول خودناطقی تواناباشد،درست وشیرین سخن بگویدوبنگاردوآنچه راکه می گویدعمل کند.

4-اجتماع

جامعه ی اسلامی وظیفه داردکه ازطریق تماس دانش آموزان باکتابهای گوناگون علمی وادبی شعله های علم رادروجودشان فروزان کندتابافرهنگ ارزشمنداسلامی آشناشوندونقش پیامبران بزرگ رادرزنده کردن تمدن اسلامی بفهمند.

5- کتاب

6- جمع آوری اطلاعات

دانش آموزان می توانندازطریق گوناگون کسب اطلاعات کنندومهارت گفتارونوشتارشان راتقویت کنند.این اطلاعات عبارتنداز: الف)آشنایی باقران وحفظ آیات وسوره های قرآن واحادیث پیامبران وامامان

ب)آشنایی بارسانه های گروهی مثل رادیو، تلویزیون، مطبوعات .

7-خوددانش آموز

8-نقش تصاویردرنبوغ گفتارونوشتار

درآموزش نوین انشادیدن وبرداشت تصاویرنقش ارزشمندی درخلاقیت ذهن دانش آموزان درمهارت کلامی ونوشتاری دارد

دانش بامشاهده ی دقیق تصاویرمی تواننداحساسات درونی خودرادرقالب کلمات زیباودلنشین بیان کنند.این تصاویریاقابل لمس ودیدن هستندمثل باغ، کوه، جنگل، ...یاتصاویری که درکتاب گنجانده شده است وآنهاتجسمی ازاین تصاویردرذهن خوددارند.

درپایان بایدبگویم که انشادرسی است که بانبوغ وخلاقیت سروکارداردوبه تمام دروس دانش آموزان مربوط می شودونبایدازکنارآن به آسانی عبورکرد.انشاخلاقیت مهارتی است ونقس معلم درشکوفایی خلاقیت دانش آموزان بسیارارزشمنداست ان شاءالله که ساعت درس انشاراجدی بگیریم وباایجادنشاط وبازی باکلمات وداستان گویی ومأنوس کردن دانش آموزان باکتاب وکتابخوانی کلاسی پربارداشته باشیم .

امیدواریم روزی فرارسدکه درهرکلاسی ودرهرمدرسه ای ودرهرخانه ای شاهدیک کتابخانه ی زیباودانش آموزان ادیب باشیم

 نویسنده :مریم  رشیدی نقل از  سایت انجمن معلمان انشا

زیبا نویسی ۱

زیبایى خواهى، حقیقت جویى و نوآورى، از جمله گرایش هاى فطرى آدمى است. رغبت و علاقه انسان به گفتار و نوشتار درست و شیوا نیز سرچشمه در همان میل نهفته دارد. سخن و نوشته هدفمند، شیوا، روان و رسا، تأثیرى اعجاز گونه بر جان شنونده دارد ، او را مدهوش و سرمست مى سازد و مرواریددرخشان حقیقت را بر ساحل فهم و ادراک او مى نشاند.

رعایت درستى و شیوایى در گویش و نگارش جز از راه آشنایى با آداب و شیوه هاى صحیح نگارش امکان پذیر نخواهد شد.

. تناسب با مقتضیات زمان

نوشته خوب باید با نیازهاى روزگار خود همراه باشد. گذشته از اصول ثابت اعتقادى و برخى احکام عملى که در هر روزگارى پابرجا و استوارند، دیگر اصول و فروع را باید به تناسب مقتضیات زمان دریافت کند و به خواننده انتقال دهد.

2. هماهنگى با نیاز مخاطب

نوشته خوب پیش از شکل یابى و استوار شدن، مخاطب خود را ارزیابى مى کند. برخى از نیازهاى مخاطب فطرى اند، یعنى پاسخ گویى به آن ها تعهد است. در نوشته خوب، خواننده باید پاسخ نیازهاى فطرى خود را بیابد، خواه علمى باشد و خواه احساسى، تفریحى، و .... از این رو، پیش از دست بردن به قلم، باید بدانیم:

ـ براى چه کسانى مى نویسیم.

ـ آنهاچه نیازهاى فطرى ودرونی دارند.

ـ راه پاسخگویى به آن نیازها چیست.

ـ آن راه را چگونه با قالب و زبان گفتار خود هماهنگ کنیم.

ویژگى هاى نوشته خوب از نظرآیین نگارش

1. درست نویسى

2. شیوا نویسى

نوشته خوب باید هم بر پایه قواعد شناخته شده ادبى استوار باشد و هم زیباو شیوا جلوه کند. درستى سخن در دانش هاى دستور زبان،لغت، بافت شناسى نوشته، و ساخت شناسى آن ارزیابى مى شود. به همین جهت یک نوشته درست با معیارهاى این چهار دانش مطابقت دارد.

براى شیوانویسى (فصیح و بلیغ نویسى) راهکارهایی وجود دارد که در دانش هاى معانى، بیان، بدیع، و سبک شناسى مورد مطالعه قرار مى گیرند. آموختن قواعد درست نویسى، براى نویسنده شدن «کافى» نیست، امّا مسلّماً «لازم» است.

درست نویسی دستوری


درست نویسى واژگان
از دیگر پایه هاى درست نویسى، رعایت اصول واژه گزینى است.


گرته بردارى
یکى از آفات واژه گزینى در زبان امروز «گرته بردارى» است. گرته بردارى یعنى تقلید محض از یک زبان بیگانه در گزینش واژه ها; تقلیدى که با فرهنگ و فضاى زبان ما سازگارى نداشته باشد. این آفت پس از استوارى نظام مشروطه نمودار شد و آرام آرام در همه اجزاى فرهنگ و اندیشه ما رسوخ کرد. سیل ترجمه های غیر اصولی بهنشر این آفت کمک کرد و سرانجام زبانى را به نسل امروز تحویل داد که هر گوشه اش از گرته بردارى هاى نا بجا نشان دارد.

برخى از این موارد در ساخت جملهنیز دخالت دارند و از این جهت در بخش«گرته بردارى ساختارى» جاى مى گیرند،که چند نمونه از آنهارا نیز در همین جا آورده ایم:

دوش گرفتن
a showerto take
او مى رود که...(فعل آینده)
to ... is goingHe
کسى را فهمیدن
one understandto
وقت کمى روى درسم گذاشتم. .
on my lessonI spent a little time
یک لطفى کردن
favorto do a
گرفتنِ تا کسى
a taxito catch
کسى را روى فُرم نگه داشتن
on form onetoo keep
روى چیزى متمرکز شدن ...
onto consentrate
دیر یا زود (به معنى بالاخره)
sooner or later

اصول گزینش واژه
هر واژه، ترجمه ی وجودى ذهنى است; و تناسب میان آن دو بر پایه رابطه هایى استوار است. امّا پس از این مرحله، یعنى برگرداندن آن وجود ذهنى به یک واژه، مرحله اى مهم تر فرا مى رسد که عبارت است از «گزینش بهترین ترجمه و درست ترین و زیباترین واژه». در این مرحله است که نویسنده خود را با چند واژه براى یک مفهوم روبه رو مى بیند، در حالى که تنها یکى از این واژه ها دقیق تر، اصیل، زیباتر، و استوارتر است. نویسنده خوب کسى است که این بهترین را بیابد.

در گزینش بهترین واژه، رعایت این اصول ضرورت دارد:

درستى
معیارِ درستى، واژه نامه هاى معتبر، ذوق ادبى، و کاربردهاى بهنجار است. در این میان، گویش مردم کوچه و بازار یا فلان شاعر و نویسنده، به تنهایى هرگز اعتبار ندارد. به ویژه باید توجه کرد که اگر نویسنده یا شاعرى بزرگ واژه اى نادرست را به کار برده باشد، معیار درستىِ آن واژه نخواهد بود.


اصالت
کلمه باید با زبان رسمی هماهنگ و با اصول آن سازگار باشد.

صیقل یافتگى
واژه باید آن قدر تراشیده شود و ظریف گردد که کاملا در ظرفِ معنى جاگیرد;یعنی لفظ و معنی کاملا هماهنگی داشته باشند.

تناسب با سبک و مخاطب
واژه نه باید فنى و خاص باشد و نه عامیانه; مگر آن که سَبک چنین اقتضا کند. باید حدّ اعتدال رعایت شودتا مخاطب با واژه هاى نوشته به راحتى ارتباط برقرار کند. همین جا اشاره می کنیم که یکى از آفات گویندگى و نویسندگى «به کارگیرى واژه هاى خاص و اصطلاحى» است.


خوش آهنگى
کلمات یک متن باید به گونه اى کنار هم قرار گیرند که آهنگى نرم و لطیف در جمله جارى باشد.


توانمندى
در هر زبان، واژه هایى محدود وجود دارند. اما این محدودیت هرگز باعث نمى شود که نویسنده در به کارگیرى آن ها احساس محدودیت کند. هرچند واژه ها محدودند، نیروى آنها نامحدود است.
خوب است در این جا از گفتار استادمهرداد اوستایاد کنیم:

«بى تردید، زبان پارسى از نظر استعداد ترکیبى، یکى از مستعدترین زبان هاى عالم است. از این روى، شاید آن را بتوان به جریان زندگى در وجود یک جنگل کوهستانى تشبیه کرد که ... شاخسارهاى جوان هر درختش از هوایى پر از تَرى و سرشار از تازگى، پیوسته جوانه مى زند و ریشه اش از منابع پایان ناپذیر زمین نیرو مى گیرد; و به جاى هر درخت که فرو افتد چندین نهال سر بر مى کشد تا خود را به خورشید رساند.»


رعایت قواعد نشانه گذاری

نشانه هاى نگارشى

1. نام و شکل علامت: نقطه (.)
وظیفه : درنگ کامل
موارد کاربرد:
یک . در پایان جمله هاى کامل خبرى یا انشایى.
دو . پس از پایان یافتن پی نوشت هاى ارجاعى یا تفصیلى.
سه . پس از نشانه هاى اختصارى.مثال:دکتر.ر
چهار . پس از شماره ردیف رقمى یا حرفى.مثال:1.
نکته: در میان جمله هاى مرکّب، هرگز نباید نقطه را به عنوان نشانه مکث کامل قرار داد.

2. نام و شکل علامت: بند، ویرگول، کاما (،)
وظیفه: درنگ کوتاه
موارد کاربرد:
یک. میان جمله هاى پایه و پیرو.
دو. قبل و بعد از بدل، اگر بدل در میان جمله باشد.
سه. بین همه واحدهاى هم اِسناد:
مثال:در همه چیز به پدرش همانند بود: سخن گفتنش، سکوتش، راه پیمودنش، ...
چهار. براى ساده سازى فهم جمله.
پنج. بین بخش هاى مختلفِ نشانى اشخاص و اماکن; و میان اجزاى پس از نام مأخذ در نشانى مآخذ:
«بهاءالدّین خرّمشاهى: «حافظ نامه»، ج1، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى،1366، ص 52.»
شش. بعد از فعل وصفى.

3. نام و شکل علامت: نقطه بند، نقطه ویرگول، (;)
وظیفه : درنگ متوسّط
موارد کاربرد:
یک . جدا کردن بخش هاى مستقلّ یک جمله طولانى.
دو . پس از مناداى ادامه دار:
مثال:«اى خدا; اى یار محرومان!»

4. نام و شکل علامت: دو نقطه، نشان تفسیر(:)
وظیفه : توضیح و تفسیر
موارد کاربرد:
یک . قبل از نقل قول مستقیم.
دو. میان نام نویسنده و مأخذ در پی نوشت ارجاعى.
سه. میان کلمه و معنى آن در پانوشت.

5. نام و شکل علامت: نشانه پرسش، پرسش نما (؟)
وظیفه : پرسش
موارد کاربرد:
یک . در پایان جمله هاى پرسشى.
دو . براى نشان دادن تردید:
مثال:«سیّد جمال الدّین حسینى در اسدآبادِ همدان (افغانستان؟) زاده شد.»

6.نام و شکل علامت: نشان عاطفه، علامت خطاب، نشانه تعجّب (!)
وظیفه : نمایاندن عاطفه
موارد کاربرد:
یک . در پایان جمله هاى عاطفى براى نمایاندن عواطفى مثل دعا، نفرین، آرزو، تحسین، تعجب، و تأسف.
دو . پس از منادا، هنگامى که ندا در همان جا پایان پذیرد:
«بنشین محمد!»

7. نام و شکل علامت: دو کمان، پرانتز، کمانک ( )
وظیفه : توضیح
موارد کاربرد:
یک . بیان سال ولادت و وفات:
مثال: علاّمه مجلسى (1037 ـ 1111)
دو . آوردن معادل یک کلمه یا اصطلاح در درون متن.
سه . نشان دادن طرز تلفّظ کلمه و آوانگارى، به ویژه در کتب لغت:
مثال: «سنا (سَ نا): روشنایى»

8. نام و شکل علامت: قلاّب، دو قلاّب، کروشه(][)
وظیفه : افزایش
موارد کاربرد:
یک . افزایش کلمه یا عبارتى به متن اصلى:
مثال:«آیا آن کس که زشتى کردارش براى او آراسته شده و آن را زیبا مى بیند مانند مؤمن نیکوکار است؟»
دو . ذکر دستورهاى اجرایى در فیلمنامه یا نمایشنامه:
مثال:«على در حالى که لبخند مى زند: ...»

9. نام و شکل علامت: خط فاصله، نیمخط، پیوست نما، تیره ( ـ )
وظیفه : پیوند
موارد کاربرد:
یک . قبل و بعد از جمله معترضه.
دو. پیش از نقل قول مستقیم در مکالمه یا داستان.
سه. جدا کردن ارقام از یکدیگر.

10. نام و شکل علامت: سه نقطه، نشانه تعلیق (...)
وظیفه : تعلیق
موارد کاربرد:
یک . به جاى یک یا چند کلمه حذف شده.

نکته: اگر این علامت در پایان جمله باشد، نقطه اصلى آخر جمله نباید فراموش شود.

دو . به جاى بخش هایى از متن در خلاصه نویسى.

سه . نشان دادن مکث در نمایشنامه، فیلنامه، و داستان.

روانى و زلالى

تفکّر نوعى گفتگوى پنهانى است که به یارى کلمات در ذهن صورت مى پذیرد. از این جهت ،هر چه دامنه دانش لغات نویسنده اى گسترده تر باشد، تسلط او بر بیان افکار خویش بیشتر است. حتّى دو کلمه را نمى توان یافت که مفهومى کاملا یکسان داشته باشند. همواره اختلافى ناچیز میان دو واژه مترادف وجود دارد که در گزینش واژه مطلوب تر دخیل است. نویسنده باید در این اختلاف ها دقت کندو کلمه اى را انتخاب کند که قالبِ منظورش باشد.

روانى و زلالى یک نوشته بستگی به نکات زیر دارد:
1. به کار گرفتن کلمه هاى مأنوس و روان.
2. استفاده از جمله هاى کوتاه و ساده
3. پرهیز از پیچیدگى کلام.
4. به کار نبردن جمله هاى معترضه جز به هنگام ضرورت.
5. به کار نگرفتن اصطلاح ها و تعبیرهاى گنگ و ابهام آور.
6. پرهیز از «ناهنجارى» (= ضعف تألیف).
7. دورى از «دراز نویسى خسته کننده» (= اطناب ممل).
8. دوری از «کوتاه نویسى آسیب زننده» (= ایجاز مخل).

«اِطناب ممل» هنگامى پدید مى آید که نویسنده با استفاده از کلمه هاى مترادف در کنار یکدیگر و نیز آوردن توضیح هاى مکرر و زائد، خواننده را خسته کند.
«ایجاز مخل» یعنى نویسنده براى رساندن پیام خود، آن اندازه که لازم است از کلمات استفاده نکند و خواننده را در انتظار توضیح کافى بگذارد.


پیوند لفظ و معنى

لفظ و معنى دو روى یک سکه اند و نمى توان آن ها را از هم جدا کرد.

لفظ و معنى را به تیغ از یکدگر نتوان برید ***** کیست «صائب» تا کند جانان و جان از هم جدا؟

کسى که جهان را تیره و تار مى بیند، با زبانى آن را وصف مى کند که رنگ بدبینى و غبار اندوه دارد.

برای مثال:
از میان همه تعابیر ممکن در بیان «باز گذاشتن در اتاق»، «صادق هدایت» این را برگزیده است: «دیدم عمویم رفته و لاى در اتاق را مثل دهن مُرده باز گذاشته بود.» این زبان بد بینانه وتاریک با موضوع کتاب «بوف کور» و نیز نگرش هدایت کاملا سازگار است.


درست نویسى املایى

از گرفتارى هاى رایج میان دانش آموزان تسلط نداشتن بر دانش املا است. همان قدر که «درست نویسى املایى» به یک نوشته اعتبار میدهد، «غلط نویسى املایى» نشان دهنده ی بى دقتى و سهل انگارى نویسنده است.
در این جا نمونه ای کوتاه از املاى برخى واژه هاى مشابه را مى آوریم:

آجل: آینده
عاجل: شتابنده

آمِر: امر کننده
عامِر: آباد کننده

اِثم: گناه
اِسم: نام

اَرض:زمین
عَرض:پهنا

اَسیر:گرفتار
عَصیر:شیره
اَثیر: گلوله آتش، هواو فلک
عَسیر: دشوار

اَلَم: درد
عَلَم: پرچم

اَلیم: دردناک
عَلیم: دانا

اَمل:آرزو
عَمل:کار

اِنتساب:نسبت داشتن
اِنتصاب:گماشتن

اِنتفاء:نابود شدن
اِنتفاع:نفع بردن

بِحار:دریاها
بَهار:اولین فصل سال

بَحر:دریا
بَهر:حرف اضافه (براى)

تألّم:دردناکى
تعلّم:یاد گرفتن




تنظیم پاراگراف

"بند"یا پاراگراف کوچک ترین واحد ساختمان یک نوشته است. بند، تنها مجموعه اى از جمله ها نیست، بلکه در حقیقت، مجموعه اى است از افکار و مطالبى که نویسنده در ذهن دارد. بند، انشاى مختصرى است که نویسنده اندک اندک آن را گسترش مى دهد تا به صورت نوشته کلى درآید. کوتاهى یا بلندى هر بند، تابع اندیشه ها و روش نویسنده در گسترش آن هاست. معمولا هر قدر موضوع نگارش پیچیده باشد، بندها طولانى تر مى شوند.

اصولا باید هر بند را با عبارتى آغاز کرد که به انتقال اندیشه از بند قبلى به بند بعدى کمک کند. در تنظیم بندها، دو عامل بسیار مؤثرند: یکى داشتن رعایت نظم و ترتیب در تفکّر و استدلال; و دیگرى مراعات صورت ظاهرى نوشته. هنگامى که اگرخواننده به انبوهى از جمله هاى پیاپى نگاه کندسر در گم مى شود. اما اگر همین نوشته را به بندهایى تقسیم کنیم، فهم مطلب را برایش آسان تر مى شود.
در هر پاراگراف، عبارت ها و اندیشه هاى طرح شده در آن عبارت ها باید داراى نظم و آراستگى خاص باشند، به شکلی که از نظم آن ها بتوان به اهمیت و جایگاه هر کدام پى برد. همین نظم و آراستگى است که جذابیت مطلب را افزایش مى دهد و سبب مى شود که پیام به روشنى و آسانى در دسترس خواننده قرار گیرد.

هر پاراگراف باید تمام و کامل باشد، یعنى اندیشه اصلى پاراگراف در آن به خوبى آورده شود. هر پاراگراف یک «هسته» دارد که با جمله اى بنیادین بیان مى شود. این «جمله بنیادین» معمولا در آغاز و گاه در میان یا پایان پاراگراف مى آید. بقیه پاراگراف، در حقیقت، گسترش و تکمیل همین «جمله بنیادین» است. بدین ترتیب، جمله هاى پاراگراف باید همگى بر محور «هسته» بچرخند .

تعداد پاراگراف هاى یک نوشته به حجم مطالب بستگى دارد. در این پاراگراف ها تنها مواردى آورده می شوند که مضمون واحدىداشته باشند نباید . هر نکته باید در جای خود قرار گیرد تا زنجیره کلام بى نظم و گسسته جلوه نکند.

میان پاراگراف ها نیز باید پیوستگى کامل باشد تا خواننده همگام با نویسنده پیش رود .

معمولا در آغاز هر پاراگراف، کلمه یا عبارتى مى آید که مضمون آن را به خواننده بفهماند و او را آماده ی این انتقال کند.


رسایى وگویایى
رسایى وگویایى یک نوشته، هنگامى حاصل مى شود که بتوانیم معنا را خوب بپروریم. راه هاى پرورش معانى در زبان فارسى، متفاوت وگستره اند:
توصیف
تشبیه
استعاره
کنایه


خوش آهنگی
کلمات یک متن باید به گونه اى کنار هم قرار گیرند که صداى خواننده بى اختیار آهنگین شود . البته نوع نوشته و موضوع و سبک آن در گزینش این آهنگ بسیار نقش دارد. مثلاً براى نوشته هاى عارفانه و عاشقانه، باید آهنگى نرم و لطیف در جمله جارى باشد; و براى نوشته هاى حماسى باید از آهنگى هیجان انگیز و شور آفرین استفاده کرد.


تنوع و رنگارنگی
تنوع در نحوه طرح موضوع از راههای گوناگون،مثل:
ـ آوردن مثلها و حکایت ها
ـ استفاده از «طنز».
ـ آمیختن خبر و انشا و طلب و استفهام.
ـ به کار گرفتن صنایع ادبى.
ـو ....

دلنشینی و شیرینی

براى ایجاد دلنشینى و شیرینى در یک اثر، نویسندگان راه های گوناگونى دارند. رایج ترین راه استفاده از فنبدیع در نوشته هاست.
در این روش ،صنایعی به نویسنده آموخته مى شود که با آن ها مى توان کلام را آراست و دلنشین ساخت. در استفاده از این صنایع باید به 2 نکته توجه کرد:
این که زیادتر از اندازه در اثر به کار گرفته نشوند، دیگر آن که طبیعى و هنرمندانه به کار گرفته شوند، به گونه اى که خواننده ، نوشته را تصنعى و تکلف آمیز نبیند.


تازگى وطراوت
نویسنده توانا همواره سعی می کند که از سبکهای امروزى، واژه هاى نو، تعبیرهاى تازه، ساختار مناسب استفاده کند.
هنگامى که رنگ و بوى طراوت و تازگى در یک نوشته باشد،خواننده از بعضی از عیوب آن چشم پوشى مى کند.
ََ

سرشارى و پربارى
نوشته خوب باید خواننده خویش را در یک جریان مستمر فرهنگى پیش برد و در این زمینه نویسنده وظیفه دارد که عناصر مختلف را به تناسب در اثر خود، استفاده کند.
بهره گیرى از آیات وروایات
قرآن مجید که سرچشمه هدایت ونور است، از لحاظ فصاحت الفاظ و بلاغت معانى کتابى بى مانند است.استفاده از این آیات نورانی هم به زیباسازى نوشته کمک مى کند و هم آن را پربار و سرشار از معانى بلند مى سازد.

استفاده از آیات و روایات و دیگر شواهد براى پربار ساختن نوشته، دو گونه دارد: تلمیح و اقتباس.
تلمیح آن است که در ضمن کلام، اشاره اى لطیف و ظریف به آن آیه یا ... شود، اما عین آن آورده نشود.

اقتباس آن است که عین آیه یا عبارت مورد نظر یا قسمتى از آن را که از مطلب ما حکایت مى کند،بیاوریم.

magmagf



نقد کتاب نمونه " ماه و مس "

نقدکتاب " ماه و مس "
گم شدن مخاطب در قلمرو پر جزئیات نویسنده

گروه فرهنگ و ادب : " ماه و مس " یکی از تازه ترین آثار منتشره حامد حبیبی است که از سوی نشر مرکز با 23 داستان کوتاه روایتگر آدم هایی خرد و ناچیز و اغلب سرخورده و محصور جبر محیط است که یا فرو ریخته و یا در آستانه فروپاشی درونی به سر می برند .

از نگاه تحلیلگر کتاب مهر، اغلب داستانهای این مجموعه با پیروی از سویه رئالیستی که در بطن روانکاوی اجتماعی خود ، راه به درونیات افراد دارد، حاوی لایه ای زیرین در وصف حیات فردی و جمعی انسانهای جامعه مدرن و دغدغه های پیش پا افتاده - و درعین حال پیچیده - آنهاست .

نویسنده البته در این مسیر به ورطه پرگویی و افراط می افتد. فلاش بک ها و یادآوری ها - گرچه بیهوده و ناکارآمد جلوه نمی کنند - ، در دل روایت ها به اندازه ای تحمیلی ، باسمه ای و دل ناچسب به نظر می رسد که گویی نویسنده ، تنها به انگیزه ساخت و پرداخت پرسوناژها و نمایش جوانب و دل مشغولیهای آنان ، به روایت آنها پرداخته است ؛ به عبارت دیگر ، " روایت " در این مجموعه در خدمت و انحصار " شخصیت پردازی " به کار گرفته شده است.

در ماجرای " ماه و مس " با واگویه ای آشفته و نه چندان مستحکم مواجهیم. این واگویه ، در بخش هایی به گونه ای روایت می شود که گویی مخاطبی خاص را در نظر داشته و در بخشی دیگر، با نادیده گرفتن این مخاطب فرضی ، به سمت درون گویی سوق پیدا می کند.

در این داستان ، راوی که به دلالت مرگ آلودگی اش ، ذهن و روانی سیال دارد و به مکان ها و زمان های مختلف سرک می کشد، بعضا دچار نقیض گویی نیز می شود: او که خود را " مرده " و خالی از قوای حس و فهم و درک معرفی می کند ، بعد از این که بدن خود را سر و بی حس توصیف می کند، بلافاصله احساس خارش کرده و لحظه ای بعد، دچار درد نیز می شود ... و نکته جالب تر: این راوی مرگ زده و مرده، ذهن سرراست و دقیق و منظمی دارد ، خصوصا در نیمه دوم داستان و یاد آوری لحظه های منتهی به مرگ.

ایراد عمده داستان " گول " در این مجموعه ، رو شدن دست نویسنده در بدو ماجراست. راوی مسئول صفحه یک مجله هفتگی است که به قول خودش، تمام مطالب را خودش از زبان کارشناسان و نویسندگان و حتی خوانندگان مشتاق، با نام های جعلی در مجله می نویسد.

در این قصه ، آدم ها مدام همدیگر را متعجب و شگفت زده می کنند، به گونه ای که می توان گفت، بنای داستان بر اتفاقات درون روایی و حدس و گمان های مفرط آدم ها گذارده شده است . نویسنده با قربانی ساختن و افشاگری برگ برنده خود در اوان داستان ، مابقی قصه را که به مشغله راوی و کوشش او برای دفع روزمرگی ناشی از دروغ پردازیهایش اختصاص یافته ، به کل از دست می دهد.

مشخصه " کاپوچینوی روسی " ، ریتم تند داستان است که نشات گرفته از یک راوی نا آرام و نامتعادل بوده اما درگریز به خاطره های ذهنی و اظهار نظرهای برخاسته از عصبیت و درهم پاشیدگی روانی، چندان از منطق روایی تبعیت نمی کند . پاره روایت ها متصل به هم نیستند و در تقطیع شان هم نمی توان دلیلی توجیه پذیر دست و پا کرد.

نکته جالب توجه این قصه، در تنفر و دلزدگی راوی از چیزهایی است که اتفاقا اصرار زیادی در شرح آنها دارد ؛ این در حالی است که راوی ، نه از جنس شخصیت های بدشانس و دست و پا بسته ای است که مدام با موارد منفورش مواجه می شود و نه از نوع آدم های جبرگرا و اسیر تقدیر. او تنها به حکم نویسنده ، وارد مجراهای ناخوشایند درون متنی شده است که همین روند تا اندازه ای بر تصنعی و تحمیلی بودن رویدادها مهر تائید می زند ؛ شاید همه تلاطم و ناخرسندی راوی هم از همین وضعیت باشد .

داستان " رقیب " را می توان ، حاوی بالاترین ظرفیت محتوایی برای خلق قصه های شهری و آپارتمانی و مبتنی بر ناملایمتی های روانی و تشکیک های ذهنی موجود در روابط خانوادگی امروز دانست.

نویسنده با انتخاب نامی هوشمندانه برای اثر، از گرفتاری توهم گونه مردی پرده برمی دارد که شبیه فرانچسکو توتی ، بازیکن محبوب دلداده اش نیست. دیالوگ ها در قواره یک داستان شهری مدرن، به شرح وضعیت انسان ها و حال و هوایی می پردازد که هیچ قطعیتی بر آنها حاکم نیست و ریزترین و دورترین احتمالات نیز ، قابلیت تبدیل شدن به بحرانی عاطفی و خانوادگی را دارا هستند.

داستان " ژولیت " هم نمایشگر برشی کوتاه از مناسبات سرد و بی روح زناشویی است. لحن و زبان این روایت، همچون سایر آثار رئالیستی ، گزارشی و روان است که در سیر تکوینی خود، بار روان شناختی اجتماعی خاصی را به همراه دارد.

نکته ای که درباره این مجموعه می بایست اشاره کرد ، شباهت ، یک گونگی و وجود مولفه های یکسان در آثار است . زاویه دید ها معمولا اول شخص است ، ضمن این که راوی ها اغلب در یک رده سنی ، هم طبقه و حامل افکار مشوش همسان ( گریزان از قید و بندها و منزجر از تصاویر و اشیای تکرار شونده اطراف و ... ) هستند.

از آنجایی که داستانها بدون تغییرنظرگاه و با عناصرداستانی و متنی مشترک روایت می شوند و پرسوناژها نیزبه شهادت داستان ها، چندان متغیر و متنوع نیستند، خواننده هر چه به پیش می رود، صاحب قدرت پیش بینی ، تحلیل و تطبیق بیشتر و سهل تری با شرایط روایی و فرمی آثار می شود ، به گونه ای که از نویسنده سبقت گرفته، برگ های برنده او را ، نه دزدکی ، که از سر اهمال نویسنده دید می زند .

این مجموعه با وجود دارا بودن ضعف هایی که عمدتا از زیاده گویی و پرهیز ازبن بست های معمول داستانهای کوتاه فارسی سرچشمه می گیرد ، یک داستان فوق العاده قابل تامل را نیز در خود گنجانده است .

" ویترین " بدون تردید، بیش از یک داستان معمولی است و پر پیداست که نویسنده با وسواس و دقت زاید الوصفی ، نظم و خلاقیت روایی را در داستان به هم پیوند زده است. در این ماجرا، روابط پخته و سنجیده آدم ها ، شخصیت های شناسنامه دار و شکل گیری دقیق پریشانی و تشویش خاطر راوی، از ویژگی هایی محسوب می شود که بدون تردید، اعتبار " ماه و مس " را به همراه دارد.

به گزارش مهر ، مجموعه داستان " ماه و مس " نوشته حامد حبیبی از سوی نشر مرکز در شمارگان 1800 نسخه با بهای پشت جلد 1850 تومان روانه پیشخوان شده است . نقل از تبیان