انشای ۲۰ ( آموزش انشا نویسی)

انشای ۲۰ ( آموزش انشا نویسی)

با کمک اساتید فن و معلمان مجرب نوشتن انشای ۲۰را بیاموزیم
انشای ۲۰ ( آموزش انشا نویسی)

انشای ۲۰ ( آموزش انشا نویسی)

با کمک اساتید فن و معلمان مجرب نوشتن انشای ۲۰را بیاموزیم

دز حال بارگیری

تجربیات صاحبنظران در باب کلاس نگارش و انشا

تجربیات صاحبنظران در باب کلاس نگارش و انشا

*** عباس حاجی آقالو در مقاله ای تحت عنوان "مزاحم ها و مراحم های برنامه ی انشا" می گوید :

-   درس انشا  تنها منطقه­ی روشن برنامه­های درسی است که می­تواند فرصتی را فراهم کند که دانش تایید شده­ی موجود کنار برود و موقتاً دانش آموزان برای درگیری با مسائل جدید و ناشناخته­ها و وصول به ناممکن­ها درگیر شوند . در واقع یکی از محاسن  برنامه­های درسی انشا این است که برنامه ی ثابتی ندارد .

-   درک من از انشا نو آوری خلاقیت به خلق چیزی بدیع، گسترش دانه­ی تخیل و ورود به حوزه های ناشناخته است.

-   انشا بهترین فرصت برای تصرف اطلاعات است و در سایر دروس کسب اطلاعات بیش از پیش کردن ، کنار هم گذاشتن ، علت و معلول را بررسی کردن ، جابجا کردن علت و معلول برای ورود به حوزه ها ی جدید.

-   از نظر من ارزش­گذاری انشا منوط به این است که دانش آموز چه چیز جدیدی را به­دست آورده است نه این که چه الگویی را و یا چه قالبی را رعایت کرده ، در حوزه­ی در وس دیگر ما ارزشیابی می کنیم و در این حوزه هم ارزشیابی در حالتی که به اعتقاد من باید کار ارزش گذاری شود زیرا چیز جدیدی به وجود آمده که باید ارزش را کشف کنید نه این که ارزش رادر تطبیق با الگوی استاندارد قبلی و فاصله یا نزدیکی اش را به آن الگو بسنجید.

** دکتر محمد رضا سنگری در مقابله ی من در زنگ انشا می گوید :

-   بچه ها انشا را بیشتر توصیف رمانتیک می بینند، یعنی عمدتاً حسی و تخیلی نه این که توصیف واقعی بکنند. طنز، نقد و  توصیف واقعی هم جزء انشاست.

-   سخن گفتن پشتوانه­ی عظیم، جدی و تاثیر گذار  برای نوشتن است. اگر گره زبان ها را باز کنیم،گره قلم ها تقریباً باز شدنی است. اگر بتوانیم راحت حرف بزنیم بعید است برای نوشتن دچار مشکل شویم.

-   اما تجربه های عملی

الف) کتاب کلاس : دفتری به عنوان کتاب کلاس یا کتاب همه ی دانش آموزان تهیه کرده بودم و در اختیار آنها می گذاشتم. هر دانش آموز چند روز آن را به خانه می برد و اجازه داشت تا پنج صفحه در آن بنویسید. او اجاره داشت یک بخش را خودش بنوسید و قسمت های دیگر را پدر یا مادرش بنویسند. می توانست یک صفحه را نقاشی کند یا احیا ناً  از جایی مطلبی که مورد علاقه اش بود بنویسید. این دفتر چند حسن داشت یکی این که باعث می شد که بچه ها را بر انگیزاند که افکار و اندیشه های دوستان خودشان را بهتر بشناسند. نوعی آگاهی به خانواده ها هم می داد؛ وقتی این دفتر را مرور می کردند به احساسات فرزند و دوستان فرزند شان پی می بردند و این خود به خود در رفتار و ارتباط با او تأثیر می گذاشت. از طرفی نوعی رقابت هم ایجاد می کرد و هر کس سعی می کرد زیبا ترین خط را به کار ببرد.

 ب) روزنامه در کلاس : سر کلاس روزنامه می آوردم و از بچه ها می خواستم بهترین مطلب آن را انتخاب کنند و دلیل انتخاب خودشان را هم مطرح کنند و جلسه ی بعد در کلاس بخوانند و نقد کنند که چند فایده داشت. هم زمینه ی مطالعه را فراهم می کرد و هم قدرت تشخیص و انتخاب بچه ها را تقویت می کرد و هم زمینه ی نقادی را.

  ج) انشای دسته جمعی : گاه از بچه ها می خواستم که موضوعی مطرح کنند بعد هر کس یک جمله بنوسید مجموعه­ی آنها یک انشا میشد. معمولاً این انشای دسته جمعی را به یک گروه می سپردم تا بررسی کنند و سامان دهند و این باعث می شد تفکر جمعی انشا بسازد.

   ج) نظر دهی در مورد یکدیگر : از دوستانتان بخواهید که در مورد شما نظر بدهند. نقاط قوت شما را طرح و ویژگی­های شما را هم بیان کنند. با این روش بچه ها تصویر خودشان ر ا اززبان بچه ها می شنیدند.

**دکتر عبدالعظیم کریمی در مقاله ی انشا دو بازی می گوید :

-   انشا  محصول کنش فکری است که به طور بالبداهه از ذهن فرد خیزش می کند و بعد البته بر اساس یک سازماندهی نوشتاری تنظیم می شود.

-   خلاقیت  از یک دیدگاه یعنی  ایجاد ارتباط معنی دار بین دو یا چند چیز بی معنی. همیشه خلاقیت از جایی شروع شده که ظاهرا بی معنی بوده است. در مورد انشا هم که بحث خلاقیت در آن مطرح  است اگر بچه ها بتوانند بین چیز هایی که ظاهرا ربطی به هم ندارد یک ربط معنی دار بدهند به نظر من این یک نوع انشا است. یعنی یک چیزی را که از دید ما پنهان بوده ساماندهی کرده ارتباط داده و ما را هم به شگفتی واداشته است. مثلا "بچه ها! برای این که از فضای سبز محافظت بکنیم و درختان و سبزه زار با طروات بمانند باید سعی کنیم کاغذ باطله یمان را دور نریزیم" بچه ها می پرسند:  آقا چه ربطی دارد؟  و بعد به دنبال ارتباط می گردد .

**آقای هوشنگ مرادی کرمانی در مقاله ای تحت عنوان تجربه های من در نوشتن این گونه بیان می کنند که : یکی از کارهای خیلی مهم در انشا  این است که این قدر بچه ها را سر گرم ابزار نوشتن نکنیم. ما به جای این که فکر بچه ها را باز کنتیم آنها را سر گرم ابزار نوشتن می کنیم هی می گوییم جمله ات این جور  باشد، مقدمه داشته باشد، میانه داشته باشد، نتیجه گیری داشته باشد و ... این­ها همه این ابزار هستند.

-   می گویند هیچ چیز برای یک نویسنده شرم آورتر و خجالت انگیز تر و زجرآورتر از یک صفحه سفید کاغذرو به روی آدم نیست.نویسنده ها کسانی هستند که می توانند با انتخاب هر موضوعی و نوشتن درباره ی آن  روی آدم تاثیر بگذارند. خیلی ها یک پشه را می گیرند و راجع به آن می نویسند و شما مدت ها ذهنتان اشتغال این می شود که چگونه توانسته به این مسئله نگاه بکند ؟

** دکتر خسرو باقری در مقاله جایگاه تفکر در انشا این گونه استدلال می کنند که :

-   انشا فرزند تفکر محسوب می شود اما توصیه کردن به بچه ها که اول فکر کنند بعد انشا بنویسند ممکن است مارا به نتیجه نرساند. آنچه مورد بحث است همین است که چگونه می توانیم دانش آموزان را با تفکر آشنا کنیم و شیوه های اندیشیدن را پیرامون یک موضوع برایشان فراهم آوریم.

-   تفکر چهار بعد اساسی دارد و هر کدام از این ابعاد  به ما می گوید یک معلم در هدایت دانش آموزانش برای ایجاد اندیشیدن چه باید بکند.

 بعد اول : تفکر ملازم با تحلیل کردن یک مجموعه  و روابطی است که کار کرد آن مجموعه را تشکیل می دهد. اگر کسی نتواند تحلیل کند و قدرت باز کردن یک مجموعه پیچیده را نداشته باشد مسلما قادر به تفکر نخواهد بود.

 بعد دوم : ترکیب است؛ یعنی کسی که می اندیشید باید بتواند ارتباط میان عناصر مختلف را به انحای مختلف برقرار کند.

  بعد سوم : نقادی است؛ یعنی ما باید بتوانیم در جریان تفکر خلل و نقایص یک پدیده، یک فکر ،یک اندیشه و یک نوشته را مشخص کنیم. بنابراین کسی که از حد یک نوشته نمی تواند فراتر رود، فقط به دریافت کننده آن فکر تبدیل می شود.

 بعد چهارم : نوآوری ابداع و خلاقیت است .

منبع:

کارشناسی تکنولوژی و گرو ههای  آموزشی اداره آموزش وپرورش بوستان و گلستان http://www.edugroups.blogfa.com

 

دز حال بارگیری

دز حال بارگیری است لینک به صفحه ی اصلی انشای بیست

چرا ویرایش لازم است و ویراستار کیست؟

چرا ویرایش لازم است؟
ویرایش بر هزینه های نشر می‌افزاید و طبعاً قیمت کتاب را بالا می‌برد. لاجرم این سوالها پیش می‌آید: چرا ویرایش لازم است؟ هزینه های چاپ اجتناب ناپذیر است، ولی آیا نمی‌توان از هزینه های ویرایش کاست یا بکلی آنها را حذف کرد؟ بهبود کیفی متن از لحاظ فروش، حیثیت ناشر، و نفع عامه چه مزایایی در بر دارد؟
ویراستاران به سهولت می‌توانند اثبات کنند که خدمت آنان کتابها را بهتر می‌کند، غلطهای دستوریشان را تصحیح می‌کند، فصیح‌تر و خواندنی ترشان می‌کند، و از زواید نامربوط مبرایشان می‌سازد. البته بیشتر ناشران رهنمودهایی در اختیار ویراستاران خود قرار می‌دهند تا آنان بدانند با توجه به فروش احتمالی هر کتابی ویرایش آن تا چه حد مقدور و مقرون به صرفه است. هر چه فروش احتمالی بیشتر باشد، پول بیشتر برای ویرایش در نظر گرفته می‌شود، البته به شرطی که ویرایش میزان فروش را افزایش دهد. ناشر وقتی سود بیشتری به دست می‌آورد که کتاب بالقوه پرفروشی به ویرایش اندکی نیاز داشته باشد. گاه نیز ممکن است کتاب پژوهشی ارزشمندی به ناشر پیشنهاد گردد که ویرایش مفصلی بطلبد ولی فروش چندانی نداشته باشد. در این صورت، چاره‌ای نیست جز توسل به سنجش شتابزده. ویراستار حالا باید متن را به مرحله حروفچینی برساند، بی آنکه مته به خشخاش بگذارد که وقتگیر است و پول خوار. (این‌گونه ویرایش لزوماً آسانترین نوع ویرایش نیست، چون به هر حال همه مطالب سنجیده می‌شود.) در سازمانهای انتشاراتی گاه حد ویرایش را به حداقل، معمولی و حداکثر درجه‌بندی می‌کنند.
ویراستاران، ضمن رعایت این قیود عملی، می‌کوشند تا کیفیت کتابها را پیش از چاپ بهتر کنند.
ویراستار چه می‌کند؟
ویراستار کلمات شخص دیگری را، که محتمل است رغبت ویژه‌ای به آن نداشته باشد، در اختیار می‌گیرد و به تصحیح (یا بهبود) آن کلمات، که کاری است دشوار و طولانی، مبادرت می‌ورزد. ویراستار ممکن است متنی را که دارد ویرایش می‌کند دوست داشته باشد یا دوست نداشته باشد، تأیید کند یا نکند، ممکن است آن را بکل چیز غلطی بپندارد، یا مهملی که به زحمت نیرزد، یا حتی آن را کتاب ضاله‌ای بداند. مع هذا وظیفه او ایجاب می‌کند که کیفیتش را بهتر کند.
هر ویراستاری گاه گرفتار متون بد شده است (گفتن ندارد که او از بهر معیشت کار می‌کند.) متن بی ارزش به محض آنکه منتشر گردد چند و چون خود را بروز می‌دهد، یا شاید معلوم شود که نظر ویراستار غلط بوده است. به هر حال، غالباً متون ارزشمندی در اختیار ویراستار قرار می‌گیرد و او شادمانه زحمت می‌کشد تا آن متون به جهانیان عرضه شود.
گمنامی یا از خود گذشتگی ویراستاران اصل رایج پذیرفته شده‌ای است. ویراستار دایه‌ای است که سهم عمده‌ای در پرورش کودکانی دارد که فرزند شخص دیگری به شمار می‌روند. او گاه تمایل پیدا می‌کند که سهمش شناخته گردد و گاه ترجیح می‌دهد که گمنام بماند.
این توصیف مجرد از شغل ویراستار جنبه‌ای اساسی از زندگی حرفه‌ای او را آشکار می‌سازد: دستاوردها معمولاً به نام شخص دیگری ثبت می‌شود. از این لحاظ، فرآیند ویرایش حتی می‌تواند معمایی اخلاقی به وجود بیاورد. فرض کنید متن دستنوشت کتابی به ناشر عرضه می‌گردد که حاوی اندیشه جاذبی است، بموقع است، و احتمالاً خوانندگان فراوانی خواهد داشت. ولی نویسنده این کتاب قریحه ادبی چندانی ندارد. غالباً آنچه می‌گوید همان نیست که می‌خواسته است بگوید، و اندیشه‌ها را بی نوازه بیان می‌کند. متن دستنوشت پذیرفته می‌شود و ناشر، با موافقت نویسنده، ویراستاری را انتخاب می‌کند تا به ویرایش بپردازد: به تقریب هر جمله‌ای را بازنویسد، ترتیب فصول را تغییر دهد، مکررات را حذف کند، و به هر جا که لازم بود عبارت وصل کننده‌ای یا پاراگراف آغازگری بیفزاید. نگین اندیشه حالا در کلاف مناسبی جای گرفته است. نویسنده، در پیشگفتار کتاب، بزرگوارانه از کارمندان ناشر تشکر می‌کند و چه بسا که نام ویراستار را ذکر کند و بگوید بسیاری از اصلاحات مدیون اوست (ولی واضح است که تمام نقایص کتاب– پیشگفتار چنین می‌گوید– فقط ناشی از خطای نویسنده است.) آیا عرضه کتاب به عنوان اثر نویسنده‌اش اخلاقاً موجه است؟ آخر به نویسنده کتاب کمک فراوانی شده است.
ما که اهل حرفه ویرایشیم معمولاً می‌گوییم بگذار چنین باشد. بسیاری از نویسندگان نیازمند کمکند، و بیشتر ناشران آماده فراهم آوردن وسیله این کمک. در نتیجه، جامعه ذره‌ای نور معرفت کسب کنند.

نقل ازhttp://www.paarsi.com

شرح حال جلال آل احمد

جلال آل احمد دوم ، آذرماه سال 1302 در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود ، او هرگز نتواست در یک جا حتی در بستر آرامش بخش باورهای دینی ، آرام گیرد و شاید تحت تاثیر همین زندگی پرتکاپو و سرشار از مساله بود که آل احمد به شیوه و سبک جدیدی از نویسندگی دست یافت و تا مدت‏ها نویسندگان جوان نسل بعد از خود را ، شیفته زبان و اندیشه خویش کرد .
به گزارش بخش ادبی خبرگزاری کار ایران ایلنا ، جلال در سال 1322 در نجف درس طلبگی خواند و پس از بازگشت به ایران در سال 1323 به احزاب سیاسی پیوست و چندی با حزب توده همکاری کرد ، اما در این محیط نیز چیزی را که می‏خواست به‏دست نیاورد .
وی ، از سال 1326 به شغل معلمی روی آورد . آل احمد نخستین داستان خود را در سال 1324 با عنوان "زیارت" در مجله سخن منتشر کرد .مجموعه دید و بازدید او نیز در همین سال منتشر شد .
مجموعه " از رنجی که می‏بریم " ، بیشتر تحت تاثیر شعارهای حزبی درباره فشاری که حکومت برکارگران و افراد سیاسی اعمال می‏کرد ، در سال 1326 منتشر شد . در دو مجموعه داستان " سه‏تار " و "زن زیادی" تعصب و نادانی مردم کوچه و بازار را با لحنی انتقادی تصویرکرده‏است .
مشهورترین اثر داستانی آل‏احمد ، داستان بلند " مدیر مدرسه " است که به سال 1337 منتشر شد . مدیر مدرسه سرگذشت مدیری بی‏پناه است که بعد از کودتای 28 مرداد 1332 ، فضای اداری فاسد سرانجام او را به ناامیدی می‏کشاند .
نثر پرشتاب و بریده بریده جلال که به نثر تلگرافی شهرت یافته ، در همین اثر به کمالی شایسته رسید و نسل جوان آن روز و دهه بعد را به شدت تحت تاثیر قرارداد . رمان " نون و القلم (1340) " کوشش دیگری است برای بازگویی اوضاع اجتماعی ، داستان "نفرین زمین "(1346) درواقع ادامه مدیر مدرسه است و در آن معلم روستا به گزارش تحولات روستاها در روزگار اصلاحات ارضی می‏پردازد . این کتاب یکی از نخستین رمان‏هایی است که در آن ، نویسنده به مسائل روستا و ادبیات روستا می‏پردازد .
مجموعه پنج داستان که پس از مرگ او به سال 1350 منتشر شد ، در برگیرنده داستان‏هایی است که نویسنده از دوران کودکی خود به یاد آورده‏است . او همچنین از همان آغاز به نوشتن مقالات اجتماعی و انتقادی پرداخت و نگارش مقالات (تک نگاری) مونوگرافی و سفرنامه نویسی روی آورد .
از جلال ، در زمینه مقاله نویسی انتقادی ، مجموعه‏های "هفت مقاله " ، " سه مقاله دیگر " ، " کارنامه سه ساله " ، " ارزیابی شتابزده " ، " در خدمت و خیانت روشنفکران" و "غرب زدگی" به رشته تحریر درآمده است که به ویژه در دو کتاب اخیر ، نویسنده به مهم‏ترین مسائل جامعه ایران یعنی دو موضوع "غرب "و "روشنفکران " پرداخته و با دیدی ناقدانه و سنت‏گرا با توجه به موازین جامعه‏شناسی ، آرای معروف به غرب‏زدگی خود را پرشتاب و کوبنده مطرح کرده‏است .
استحکام نثر جلال در مقاله‏های انتقادی و سبک مقطع او ، شیوه کار وی در داستان‏نویسی را به شدت متاثر ساخته و داستان‏های کوتاه و بلند وی را هم به ساختار و محتوای مقاله نزدیک کرده‏است .
در قلمرو سفرنامه ، تک‏نگاری و مشاهدات ، اورازان ، تات نشین‏های بلوک زهرا و جزیره خارک در تیم خلیج فارس ، یادگارهایی است که از قلم آل‏احمد برجای مانده‏است .
وقتی به سال 1345 سفرنامه حج او به نام " خسی در میقات " انتشار یافت ، توجه بسیاری از حج‏کنندگان و اهل قلم را به خود معطوف کرد . به طوری که می‏توان گفت این اثر با تقلیدهای فروانی که به دنبال داشت ، توانست سبک نوینی در سفرنامه نویسی حج پدید آورد .
آل احمد ، ترجمه‏هایی از آثار نویسندگان بزرگ چون داستایوفسکی ، ژان پل سارتر ، آندره ژید و اوژن یونسکو نیز دارد که در مجموع نسبت به دیگر زمینه‏های نویسندگی برای او به عنوان یک مترجم ، شان چندانی به بار نیاورده است ، چنان‏که تلاش‏های او در کار مطبوعات نیز شهرتی برای او به بار نیاورد .
زندگی آل احمد ، در شهریور 1348 در حالی که 45 سال بیشتر نداشت به پایان رسید .  نقل از http://www.paarsi.com/eloquent_view.asp?ID=133

شیوه های گزارش نویسی

شیوه های گزارش نویسی
شیوه تحقیقی و تحلیلی
شیوه توصیفی و تشریحی
شیوه هرم وارونه و خبری
شیوه تاریخی
شیوه تلفیقی
 

                 درحال بارگیری  تاریخ ۲۷ آبان ۸۵